- تباهی پذیرفتن (اَ ذا)
فساد پذیرفتن. فنا پذیرفتن. تباهی گرفتن:
نگه کن بدین گنبد تیزگرد...
نه از جنبش آرام گیرد همی
نه چون ما تباهی پذیرد همی.
فردوسی
نگه کن بدین گنبد تیزگرد...
نه از جنبش آرام گیرد همی
نه چون ما تباهی پذیرد همی.
فردوسی
